Friday, February 19, 2010

ما تقاص چی رو می‌دیم


میدانی

فکر بکری بود

همان وعده دادن پول یک نخ سیگاری که از پاکت برداشتی و دود کردی

و حتی به من که کنارت لرزان جان میدادم نگاه نکردی

فکر بکری بود

که ذوق دیدن دوباره‌ات را دردلم کاشتی و... رفتی

+ لعنت به چشم‌هایم که شعاع دیدشان کنار هلال دیوار کافه به پایان رسید !